محرم و آئینهای مقدس و حزن انگیز آن در ماسال و شاندرمن
مراسم عزاداری ابا عبدالله الحسین (ع) از دیرباز به عنوان بخش جدایی ناپذیر از فرهنگ مردم منطقه تالش بزرگ شده شده است.
به گزارش ماسال نیوز، مقاله «محرم و
آئینهای مقدس و حزن انگیز آن» که متأثر از فرهنگ مردم تالش بزرگ «شهرستان
ماسال و بخش شاندرمن» است توسط تقی اسکندری تاسکوه تهیه شده است و شامل
برخی آداب و رسوم برگزاری مراسم محرم و برخی اشعار و مداحی های تالشی می
باشد و به مخاطبان ماسال نیوز تقدیم می گردد:
ماه محرمه مچت به پایه دِ دَ سم زنجیلو دِ پام بوخایه
ماه محرم است و مساجد بر پا و آماده برگزاری مراسم عزاداری هستند. دستهایم را با زنجیر و پاهایم را با غل بسته اند.
لنت به ام یارم چه بی بفایه نفسم آخره دِ چِمم رایه
لعنت بر این یار و همرازم که چقدر بی وفا شده. نفسهای آخر را می کشم و چشم هایم در انتظار دیدن تو هستند ای حسین
محرم دَر مَه او مَچت به پا یه گردنم زنجیلوو دِ پام بوخایه
ماه محرم آمده مساجد بر پا و آماده برگزاری مراسم عزاداری هستند. گردنم را با زنجیر و پاهایم را با غل بسته اند.
الهی بمره دشمن اسلام شوو روزون، ترا دِ چِمم رایه
الهی بمیرد دشمن اسلام. شبها و روزها چشم هایم در انتظار دیدن تو هستند ای حسین (1).
یا محّمد بَه قربونر بَشیمون
یا محّمد (ص) ای پیامبر بزرگ اسلام، جانم به فدای آن منزلت و مقامت.
عهدی مون بسته بَه نیمون پشیمون
عهد و پیمانی را که با دین و آئین توبسته ایم هرگز نخواهیم گسست.
مدینر منزلََه بهشتر گلزار
مدینه منوره جایگاهت و بهشت گلزار توست.
قسمت (نصیب) بوبوبَه گلزار بشیمون
آیا ما نیز خواهیم توانست قدم به گلزار تو بگذاریم.
این شعر بسیار زیبا از سروده های حجت السلام و المسلمین زنده یاد حاج سید
محمود شرفی پره سری متخلص به شوقی و امام جماعت فقید بخش پره سر، شهرستان
رضوانشهر تالش می باشد (2).
آنچه که در اجرای تمامی آئینها از جمله آئینهای دینی مذهبی در میان اقوام و
عشایر مختلف حائز اهمیّت است تأثیر پذیری این آئینها در اجرا، از آئینها و
باورها و آداب و رسوم و سنن و موسیقی سنتی و فرهنگ مردم هر منطقه اعم از
شیعه، سنی و غیره می باشد که یکی از این آئینهای بزرگ، آئینهای سوزناک و
غمبار ماه محرم است.
دهکده زیارتی سیاحتی شالماء و شالما کوه، تا قله ی فرحزاد شاه معلم ماسال، یا، ماسالی مولومه بند
خوشبختانه تلفیق آئینها و باورهای کهن
ایران باستان در میان همه اقوام و عشایر ایرانی با تمامی آئینهای دینی
مذهبی از جمله آئینهای حزن انگیز ماه محرم که ریشه در اعتقادات الهی دارند
به عینه ملموس و مشهود است که سرزمین کهن و پهناور تالش بزرگ نیز جدای از
این مقوله نبوده و نیست.
به رسم یک سنت دیرینه و کهن در حوزه جغرافیایی سرزمین کهن و پهناور تالش
بزرگ، حدود یک هفته تا 10 روز مانده به آغاز ماه محرم، کرنازنها (کرناف
زنها) با برداشتن کرناهایشان، با بالا رفتن از گلدسته های مساجد روستاها و
آبادیها، و یا با قرار گرفتن بر روی تپه ها و ارتفاعات واقع در اطراف
روستاها، کرناهایشان را به سوی چهار جهت روستاها و محلات گرفته و تندتند
شروع به کرنانوازی می کنند. در این راستا، مردم آبادیها و محلات مختلف
توالش، با مکث کردن به صداهای کرناها گوش داده و ضمن خیره شدن به همدیگر،
که اینکار را به زبان تالشی «گوشه قجه» می گویند با بیان این جمله که به
ماه محرم نزدیک می شویم و محرم در پیش است، خودشان را برای خاکربی و تطهیر
مساجد در روستاهایشان که توسط زنان و دختران و جوانان محلات که جملگی ملبس
به لباسهای محلّی هستند، انجام می گیرد، آماده می کنند.
سپس این افراد به گروه های چند نفره با
بدست گرفتن آلات نظافت، راهی مساجد شده و کارهای تطهیر را در مساجد آغاز و
به مرور زمان آن را به پایان می رسانند و به این ترتیب مساجد روستاهایشان
را برای برگزاری مراسمات عزاداری با شکوه حضرت سید الشهداء(ع) و یاران و
خاندان با وفایش آماده می کنند. با شروع مراسم عزاداری حضرت امام حسین (ع)
از اول محرم هر سال در روستاهای توالش، مردم محلات و آبادیها اعم از زن و
مرد و پیر و جوان هر شب به مسجد رفته و به برگزاری عزاداری ماه محرم می
پردازند.
بقعه متبرکه آقا سید ابراهیم (ع) شفت
در گذشته های دور و نزدیک مردم در گروه های
مختلف یک و چند نفره اعم از زنان، مردان، کودکان، جوانان و نوجوانان،
چوبدستی بدست از نوع (سره، فتره لس)، غروب هنگام و در تاریکی شب با استفاده
از نور مشعلهای محلّی که به یک طرف
چوبی بلند مقداری پارچه کُهنه را که به زبان تالشی به آن، پاره، می گویند
می پیچند (می بندد) و با آغشته کردن آن از چربی بز و یا گوسفند، بجای نفت
فعلی آن را روشن می کردند (پی سوز) و با استفاده از نور و روشنایی آن،
راهی مساجد می شدند که در برگشت ها نیز در تاریکی شب ها که نه جاده ای بود و
نه ماشینی، باز از روشنایی همان مشعلهای محلی استفاده می کردند تا زمانی
که «حلبیه چرا» یا «چراغ حلبی» و چراغهای فانوس وارد بازارهای مصرف شدند.
اُمنا و ریش سفیدان محلّی در روستاها و محلات که امروزه برای مدیریت
مساجد به عنوان هیأت اُمنای مساجد تلقی می شوند، چند روزی مانده به آغاز
ماه محرم، مداحان و ملاهای محلی را جهت روضه خوانی و مداحی انتخاب و در
قبال زحماتشان نیز مبالغی وجه نقد و یا مقداری گندم و برنج و غیره به آنها
می دادند.
آئینهای محرم هر ساله از اول تا شب سیزده هم که به زبان تالشی به آن، سوّم
امام، و به شب آن، اِمامی سُوومه شو، و به روز آن، اِمامی سُوومه روز، می
گویند دایر و در مساجد روستاها و محلات برگزار می گردد.
دهکده زیارتی سیاحتی شالمای ماسال
در ایام ماه محرم در مساجد روستاهای توالش،
معمولاً از سوی هیأت اُمنا و یا تعدادی از افراد مُتمکن که از بضاعت مالی
بهتری برخوردارند با فراهم نمودن امکانات پذیرایی، اطعام می دهند. البته
روشهای دیگری هم در خصوص پذیرایی در ایام ماه محرم در مساجد وجود دارد و آن
اینکه دامداران با نذری دادن گوسفند و بجار داران نیز با نذری دادن برنج،
هیأت اُمنای مساجد را در کار پذیرایی یاری می دهند.
طبق روال سنتی کهن و متداول منطقه در ایّام برگزاری مراسمات عزاداری، روضه
خوانان و مداحان در طول دهه اول محرم به مناسبت هر شب که متعلق به کدام
یک از شهدای بزرگوار کربلا باشد در وصف آن واقعه مبادرت به اجرای برنامه
نموده و به عزاداری می پردازند. مثلاً شب و روز نهم محرم که متعلق به
علمدار کربلا حضرت ابوالفضل (ع) است در وصف شهادت ایشان مراثی خوانده می
شود.
در نواحی تالش، مداحان در غم مصیبت حضرت ابوالفضل(ع) به زبان تالشی اینگونه زمزمه می کنند:
کربلاعباس نام آور چبه کربلا عباس نام آورم چه شد
کربلا شهزاده اکبرم چبه کربلا شاهزاده اکبرم چه شد
عباسی وفا داری را بمرم بمیرم برای عباس با وفا
اِشته سوزَه علمی را بمرم بمیرم برای علم سبز پوشت
دیلم تنگه چمو چرا، ندارم ای خداجان دلم تنگ است و چشم و چراغی ندارم ای خدای مهربان
چمه کمر چَکه، برا، ندارم ای خداجان کمرم شکسته برادری ندارم ای خدای مهربان
خدا ده خون، دِچمی سو، آ گرده خدا را صدا بزن روشنایی چشمان را به حالت اول باز گردند
برا، شَه،آو، بوهره، زو، آ گردِ برادرم رفته آب بیاورد و زود بر گردد.
الی آخر...
و یا مثلاً در شب و روز هفتم ماه محرم که متعلق به بزرگ سرباز قنداقی
حضرت امام حسین (ع) و نحوه شهادت طفل 6 ماهه سید شهداء حضرت علی اصغر (ع)
می باشد، زنان و دختران روستاها با پوشیدن لباسهای محلّی تالشی که به لحاظ
بافت و ساختار ظاهری و شکیل بودن، علاوه بر ویژگیهای منحصربه فرد جانبی،
سرآمد همه لباسها و حجابها نیز می باشد، و به یاد طفل گهواره ای امام
حسین(ع) که با اصابت تیر به گلوی نازنین وی آنهم با لبان تشنه در بغل و
چشمان بابای آزاده اش به شهادت می رسند، گهواره های کوچک و بزرگی را با
پوششهای سبز آماده، که هم در شبستان مساجد و هم در مزار اهل قبور و هم در
روز عاشورا که به زبان تالشی آنرا، قتله روز، گویند، همراه هیأتهای عزاداری
با سوز و گداز بسیار و با زمزمه کردن ابیات سوزناک و کهن تالشی که در وصف
کودکان بوده و هماهنگ با آوای غمگنانه نی هفت بند تالشی یا «تالشه له له»
که توسط نی نوازان نواخته می شود آنچنان سوز و هیجان و شور و عزایی برپا
می کند که هیچکس را یارای صبر و تحمل نبوده و بلکه اشک غم و ماتم را از
چشمان همگان جاری و ساری می سازد.
آنچه بیش از همه قابل توجّه بوده و شور و هیجان عزا و ماتم را دو چندان
می کند، ریزه خوانی تالشی هماهنگ و همراه با نوای سوزناک نی هفت بند تالشی
«تالشه له له» توسط مداحان اهل بیت می باشد که با خواندن اشعار و ابیات
موزون و مرتبط تالشی سینه به سینه مخصوص کودکان و خردسالان که آوای مادرانه
«لالایی» را نیز برای کودکان زمزمه می کنند، می باشد:
بَله لایلای، بخس لایلای
پسرم لایلای، بخواب لایلای
بخس، بخس بَله، روز آبه نیه ستاره آسمون کم آبه نیه
بخواب، بخواب ای کودکم، هنوز روشنایی روز فرا نرسیده است. ستاره های آسمان هنوز کم نشده اند
ستاره ی آسمون دِمینش مرجون خلکی تله گفون من کرده رنجون
همان ستاره های آسمان که وسط شان همچون دانه های عدس است، شماتت و سرزنش دیگران رنجورم
کرده است.
ناله ها و مویه های حاضران و عزاداران در محل لالایی خوانی حضرت علی اصغر
(ع) به حدی حُزن انگیز است که زبان از شرح آن قاصر و قلم از درج آن عاجز می
باشد، به ویژه آنکه گهواره های نمادین حضرت علی اصغر (ع) نیز که توسط زنان
و دختران تکان داده می شوند. در مراسم غمگنانه گهواره لایی حضرت علی
اصغر(ع) مداحان اشعار زیر را نیز هم به زبان فارسی و به ویژه به زبان
تالشی می خوانند و زمزمه می کنند.
سرّ نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ
پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود
چشمه فریاد مظلومیت لب تشنگان
در کویر تفته جا می ماند اگر زینب نبود
و الی آخر ...
سوگندها و باورهایی در خصوص خداوند سبحان،
حضرت محمد(ص) پیامبر بزرگ اسلام، قرآن مجید، حضرت امام حسین (ع)، حضرت
ابوالفضل (ع) و همه ائمه بزرگوار (ع) و خاندان عصمت و طهارت اهل بیت (ع) در
منطقه تالش بزرگ وجود دارد که عبارتند از:
1- اگر کسی بخواهد برای موضوعی در تالش با نام حضرت ابوالفضل (ع) سوگند یاد کند به زبان تالشی
می گوید: ابوالفضی بالون، را بمرم یعنی: برای دستهای حضرت ابوالفضل(ع) بمیرم. منظور دستهای قطع شده آن حضرت می باشد.
2- به دِ بال پسیسته حضرت ابوالفضل قسم یعنی: به دستهای قطع شده حضرت ابوالفضل (ع) سوگند
3- ابوالفض قسم یعنی: به ابوالفضل قسم (سوگند یاد می کنم)
4- در معاملات وقتی می گویند ابوالفضلی یعنی: معامله ای که هیچگونه خدشه
ای برآن وارد نیست و غیرقابل فسخ خواهد بود. یا بعضی معاملات به نام نامی
پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمّد (ص) می باشد با عنوان: رسول مال. توضیح اینکه
در اینگونه موارد هیچ مدرکی تحت عنوان فروشنامه یا به تعبیر تالشی فروش
نومچه ما بین معامله کنندگان رد و بدل نمی شود.
5- به علم حضرت ابوالفضل (ع) قسم: علم در هیأت های عزاداری و مساجد از آن
حضرت ابوالفضل العباس (ع) که به تعبیری به علمدار کربلا نیز مشهور است، می
باشد، در روستاهایی که بقاع متبرکه وجود داشته باشد با ذکر نام آن روستا
به بقعه آن سوگند یاد می کنند. مثلاً: میره مله ایمازده قسم.
ایمازده = امام زاده
شالما ایمازده قسم و یا مولومی ایمازده
قسم ترجمه: به امام زاده شاه معلم، یا مولومی ایمازده سوگند. خندیله پشتی ایمازده قسم. گاگره پشتی
ایمازده قسم رنگوعه ایمازده قسم، گول گولی ایمازده قسم، سراکه ایمازده قسم.
یا مثلاً در بسیاری از جاها، با ذکر نام آن بقعه سوگند یاد می کنند. مانند آقا سیدرضا قسم، آقا سید ابراهیم قسم.
مردمان تالش در قسمتهای مختلف زندگی و به اقتضایِ کاری یا برای ثابت کردن
حقی که دارند و یا برای قانع کردن طرفهای مقابل سوگندهایی یاد می کنند که
بشرح زیر می باشند:
1- به خون حسین قسم
2- ای امام حسین ته زونی کِ از کاریمه چه وانه
3 - به روح رسول الله قسم
4- به قرآن محمّد (ص) قسم
5- به قرآن مجید قسم
6 - قرآن قسم
7- به امام رضای غریب قسم
8- به فاطمه زهرا قسم
9- به علی قسم
10-به خدای احد و واحد قسم که ایِ بنده اش محمدَه،
اگر کسی در روستایی و محله ای به قرآن خوانی شهرت داشته باشند، مثلاً نامش
هم صفر باشد در اصطلاح رایج محلّی می گویند صفری قرآن قسم، یا مثلاً کسانی
که خود از قاریان محترم قرآن باشند و کسانی با آنها طرف مذاکره شوند در
لابلای صحبتهایشان می گویند فلانی اشته خونده قرآن قسم؛ به امام زمان قسم و
الی آخر ...
علم آچینی
به رسم سنتی دیرینه و کهن در نواحی روستاها و آبادیهای تالش، هیأت اُمنای
مساجد به اتفاق علمدار، که معمولاً از افرادی معین و مشخص می باشند و
همچنین به کمک تعدادی از جوانان و بعضاً زنان و دختران درسومین روز ماه
محرم، پارچه های سبز بسته شده بر روی علم ها را باز نموده و پس از خاکربی
نسبت به شتشوی آنها اقدام می کنند و همچنین پارچه های سبز تازه ای را که از
سوی مردم در طول سال و یا در ایام محرم بعنوان نذری به هیأت اُمنا و یا
علمداران مساجد تحویل نموده اند به علمها گره می زنند که اینکار را به زبان
تالشی «علم آچینی» و یا همان علم بندان گویند که معمولاً در داخل مساجد
صورت می گیرد.
مراسم علم بندان
علم بندان دوّم، یا به زبان تالشی علم آچینی دواره:
علم بندان دوم در شب و روز هفتم ماه محرم انجام می گیرد و علّتش هم این
است که چون اوّلین سینه زنی ها و زنجیرزنی های هیأتهای عزادار در بیرون از
مسجد و در محوطه آن صورت می گیرد و مقدار پارچه های سبزی را که در طول
هفت شبانه روز از سوی مردم بعنوان نذری برای بستن بر روی علم جمع شده است،
در شب هفتم ماه محرم بر روی علم گره می زنند به این صورت که علمداران، علم
را بطرف پایین خم می کنند (بصورت نیمه افراشته) و حاضرین در میدان اعم از
زن و مرد و دختر و پسر و همچنین هیأتهای عزادار ضمن زیارت کردن علم از زیر
آن نیز رد می شوند و بچه های کوچک را نیز از زیرعلم رد می کنند به نیت در
امان ماندن از هرگونه حوادث و بلایا و مقداری پول نیز بعنوان نذری برگوشه
هایی از پارچه های سبز بسته شده بر روی علمها گره می زنند که این گره ها
به منظور برداشتن پولهای نذری پس از اتمام کار زنجیرزنی و سینه زنی و بردن
علمها به داخل مساجد با حضور هیأت اٌمنا باز می شوند که این پولها نیز
برای اُمورات مساجد هزینه می گردند.
علم بندان یا «علم آچینی سوّم» در شب و روز نهم ماه محرم که متعلق به حضرت عباس(ع) می باشد.
علم بندان، یا علم آچینی، بعد از ظهر روز عاشورا پس از عزاداری هیأتها و
نیز بعد از برگزاری نماز ظهر عاشورا و به هنگام برگشتن هیأتهای عزادار از
کنار بقاع متبرکه و مزار اهل قبور بسوی مساجد محل، سر علم ها را که نمادی
از دست های حضرت عباس (ع)، علمدار کربلاست به یاد جدا کردن دستهای سقای
کربلا در حین آبرسانی به تشنه لبان خیمه گاههای حضرت امام حسین (ع) توسط
دشمنان از بدن، از علم ها جدا نموده و به حالت خمیده در می آورند که در
انجام اینکار شور و شیدایی وصف نا شدنی از سوی حاضرین عزادار که بسیار
لحظه های غمگین و محزونی است برپا می شود و مداحان نیز یا به زبان فارسی و
یا به زبان تالشی در وصف این واقعه غمبار مداحی می کنند که بعضی از ابیات
تالشی آن بشرح زیر می باشد:
عباسی وفا داری را بمرم برای وفاداری عباس بمیرم
اشته سوزه علمی را بمرم برای علم سبز پوشت بمیرم
اشته دَسِن، چبینه، ای براجان دستهایت چه شدند، ای برادرجان (ای برادر)
اشته، آسیه، دیلی، را بمرم ای برا جان قربان آن دل خسته ات بروم ای برادرجان(ای برادر)
دیلم تنگه، چمو، چرا، ندارم براجان دلم تنگ شده، چشم و چراغی ندارم برادر جان (ای برادر)
چمه، کمر، چَکَه، برا، ندارم خداجان (ای خدا) کمرم شکسته، برادر ندارم ای خدای مهربانم (ای خدا)
چَمَه عباس علمدارمون، نا اومه عباس علمدار ما نیامد
خدا، ده خون، دِ چمی سومون، نا اومه خدا راصدا بزنید نور چشمانمان نیامد
به رسم یک سنت قدیمی در روستاهای مناطق و نواحی تالش بزرگ و به ویژه ماسال
و شاندرمن در روز عاشورا و سوم امام، اهالی محل و هیأتهای عزادار بصورت
خود جوش افرادی را با عناوین شمر و عوامل و ایادی آنها با کلاه ها و
لباسهای قرمز رنگ و زنجیر و قمه و چوب بدست در جهت تحقیر و آزار و اذیت
کودکان خردسال با پاهای برهنه اعم از دختر و پسر که به یاد غریبی و اسیری
اطفال خردسال شهید کربلا که گروهی سواره و جمعی پیاده هستند،با سر دادن داد
و فریادهای دلخراش و کتک زدن آنها حتی، کاسه های آبی را که از سوی
اطرافیان جهت نوشیدن به آنها داده می شود از دست آنها می گیرند و به هوا
پرتاب می کنند و به این ترتیب از نوشیدن آب آن کودکان نیز جلوگیری می کنند و
با شمشیرها و ابزارهایی که در دست دارند آنان را عذاب های روحی و روانی می
دهند انتخاب می کنند.
شهرستان فومن - محل مزار شهید سید جواد موسوی
شهید سید جواد موسوی
جالب توجه اینکه در جلوی این کاروان
دلسوخته شهید کربلا، چند اسب به رنگ های مختلف به ویژه اسب سفید را که با
یراق سبز رنگ پوشیده شده اند و روی بعضی از این اسبها کودکانی به یاد
اُسرای کربلا سوار کرده اند، حرکت می کنند.
قابل توضیح است که: در نواحی تالش، فرهنگ و باور ویژه ای وجود دارد که
هنوز هم مردم مسلمان این سامان اسبی را که رنگش سفید باشد در سوارکاریها و
باربریها بسیار مورد مدارا و مهر و محبت صاحبانشان قرار می گیرند و علّتش
هم این است که چون اسب سقای کربلا حضرت ابوالفضل العباس (ع) در واقعه
خونبار و غمبار کربلا سفید بوده است.
در مساجد همه ی هیئت های عزادار در سرتاسر تالش بزرگ و به ویژه در ماسال و
شاندرمن مرسوم است که در وسط سینه زنی ها و زنجیرزنی ها افرادی از سادات
جلیل القدر میانسال به بالا و حتی غیرسادات حداقل هر 5 دقیقه به 5 دقیقه،
با خوندان اشعاری موزون با صداها و لهجه های بسیار زیبا و شنیدنی همچون:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و عزا و چه ماتم است
سلام الله حسین (ع)
لعنت الله علی قاتلان حسین
که سینه زنان و زنجیر زنان و حاضرین در محیط اطراف هیأتهای عزادار در
پایان هر مصرع با گفتن یاحسین بلند که خاصه در روز عاشورا هلهله ویژه ای از
ماتم و عزا را به وجود می آورد.که با تمام شدن اشعار فوق، سینه زنان و
مرثیه خوانان بلافاصله به کار نوحه سرایی و زنجیرزنی ادامه می دهند که
اینکار را به زبان تالشی، محتشم خوانی، گویند.
محتشم خوانان در پایان هر محتشم خوانی جملات زیر را بر زبان جاری می کنند
که حاضران بعنوان همخوانان موضوع، آن را با یا حسین پاسخ می دادند:
غریب و تنها حسین، همخوانان: یا حسین
عزیز زهرا حسین، همخوانان: یا حسین
بی کس و تنها حسین همخوانان: یا حسین
شاه شهیدان حسین همخوانان: یا حسین
سلام الله علی حسین لعنت الله علی قاتلان حسین همخوانان: یا حسین
و به همین ترتیب نیز ادامه می یابد.
آنگاه در پایان اینکار در هر مراسم عزاداری و سینه زنی که توسط محتشم خوانان گفته می شود، عبارت زیر است:
برشمر ولد زنا لعنت: حاضرین در پاسخ می گویند بیشمار
بر یزید و یزیدیان لعنت: حاضرین در پاسخ می گویند بیشمار
و با ایجاد آن هلهله خاص عزا، بسیاری از مردم به یاد شهدای کربلا به گریه و
زاری می پردازند زیرا با محتشم خوانی آنهم در درون هیأتهای عزادار و انبوه
جمعیت به گونه ای تداعی می شود که صحنه حاضر انگار خود صحنه کربلاست و
صداهای محتشم خوانان بسیار تاثیرگذار و هیجان انگیز است که در اینجا به
ذکر نام بعضی از محتشم خوانان ماسال و شاندرمن پرداخته می شود:
زنده یاد سید محسن صفوی میرمحله مشهور به تنکافی اَقه، زنده یاد سید کمال
صفوی میر محله، زنده یاد سید رمضان شعیبی، سید جلیل مستجابی کلور، اقبال
عبادی شالکه، گداعلی رحمانی مشهور به مشهدی اَبا، تابعلی دلداری نیلاش،
شجاع دولتی، عباس شهبرگ، زنده یاد سید علی جلیلی چاله سرا، وجیه اله عبادی
وشمه سرایی، سید تراب جلالیان، اقبال خورسندی، اسد خانی پور، اسلام اسماعیل
زاده، قربان احمدی، شیخ احمد محمدی آهکلان، سید انام اکرامی، انام قربانی،
مهدی ابراهیمی، ابراهیم پرورش مشهور به نوری، حجت خوشکلام، سید مرتضی
علوی مشهور به اَقه بوره میر، قدرت جیواد شالمایی مشهور به مشته میرزه قه،
عباس رشیدی وشمه سرایی، بیت اله قربانی مهدیخان محلّه ای، رسول زرین کلاه،
خان خانی مؤمنی، رحیم خداشناس، حمید استوار میله سرا، یوسف شیرزاد معروف به
حاجی اَقه برا، مداح و محتشم خوان و کارشناس مسائل دینی حاجی علی عباس
پورغلام، مداح و محتشم خوان ملّلا عزیز قاسمی، حاجی حیات محمدیاری، سلیمان
شکوری، رحمان قلی زاده، حاجی ایلدار توسلی، سید گل آقا احمدی، غلامعلی یحیی
نیا، محرمعلی وثوقی، کیهان روستا، رحیم اله رحمانی، خسرو ستوده، سیف اله
جهانگیری، سید علی رمضانی، ناز علی حقیقی چسلی، میر کاظم عاقلی، محمد رضایی
چلمه سرا، حاجی عظیم عظمتی، حاج سید منصور فلکی مداح و محتشم خوان، عزت
اله امیراحمدی، سید حسن حمیدی، حجت اسد زاده، سید عبدالاواحد هاشمی نژاد،
مشهدی لطفی مرادی، سید آقا سید علیپور، باب اله سالاری، ابراهیم واحدی،
شهباز علی حاجتی و غیره ...
در برگزاری مراسم عزاداری عاشورای حسینی در گذشته، همه عزاداران اعم از
زنان و مردان با پوششهای سنّتی به ویژه برای مردان از شال و پشم استفاده می
کردند که این سنت کهن در بسیاری از مناطق پنج بلوک تالش خاصه در فصول
سرما به قوّت خود باقیست.
در روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی یک الی دو نفر در هیأت عزاداری با بر
دوش گرفتن علم حضرت ابوالفضل(ع) که پوشیده از پارچه های نذری سبز رنگ می
باشد در پیشاپیش هیأتها حرکت می کنند که در طول مسیر و در بسیاری از جاها
خاصه در جوار بقاع متبرکه سینه زنان و زنجیرزنان، همراهان بعد از دُور زدن
بقعه به پاس احترام بقاع متبرکه در جلوی درب های ورودی این بزرگواران
توقف نموده و به عزاداری و نوحه سرایی می پردازند و عاشورای حسینی را به
این بزرگواران که از نوادگان خاندان بزرگ پیامبر هستند، تسلیت می گویند.
علمداران به درخواست حاضرین و همراهان هیأتهای عزادار، سر علمها را به
پایین خم نموده و زنان و دختران و مردان و جوانان به یاد و گرامیداشت
دستهای قطع شده دشت کربلا حضرت ابوالفضل(ع) ضمن زیارت علم و رد شدن از زیر
آن با بستن پارچه های سبز به علمها، مبالغی پول نیز بعنوان نذری در لابلای
پارچه های سبز روی علم ها بسته و آن را با گره محکم می کنند که این نذورات
نیز در پایان مراسم عزاداری هیأتها و با رسیدن به مساجد روستاها در مسیر
برگشت، با حضور ریش سفیدان محل توسط علمداران از روی علم برداشته می شود
که پس از شمارش برای مخارج عمومی مساجد تحویل هیأتهای اُمنا می شود.
صحن مطهر بقعه ی متبرکه اقا سیدرضا (ع)، دلیجان شاندرمن
هیأتهای عزادار معمولا به محلات دیگری که
دارای بقاع متبرکه هستند می روند که این حرکت برای ادای احترام و عرض تسلیت
به محضر شریف این بقاع متبرکه در این ایام برای اجرای مراسم عزاداری انجام
می شود. به محض ورود به روستاهایی که دارای بقاع متبرکه و قبرستانهای
قدیمی هستند، با سینه زنی و زنجیر زنی و مرثیه خوانی و نوحه سرایی مورد
استقبال هیأتهای میزبان قرار می گیرند که هیأتهای میزبان اشعار زیر را برای
خوش آمد گویی به هیاتهای مهمان می خوانند:
اهل عزاخوش آمدید، خوش آمدید،
اهل عزای مصطفی خوش آمدید عجب عجب،
ای مجمع اهل عزا خوش آمدید به نزد ما
سینه زنان با وفا خوش آمدید به نزد ما
خوش آمدید مرحبا اجر شما با خدا
آنگاه اشعاری که مداحان به محض به ورود هیاتهای مهمان به حرم بقاع متبرکه می خوانند به شرح زیر می باشد:
شاه سلام احمد مختار سلام علیک
شاه جگردار سلام علیک اهل عزادار سلام علیک
یا ولد مصطفی اَلفه سلام علیک منبر و قرآن سلام علیک
یا خلف مرتضی اَلفه سلام علیک اکبر نا کام سلام علیک
یا ولد الانبیا الفه سلام علیک اصغر عطشان سلام علیک
انت قتیل الشهید یا ولدی یا حسین (ع) جمله پریشان، سلام علیک
بکلُلهُو جبرئیل یا ولدی یا حسین زینب بی یار سلام علیک
یا معین الضعفا الفه سلام علیک امام سجاد سلام علیک
جمله عزیزان سلام علی حضرت قاسم سلام علیک
اهل عزا السلام اهل بوکا السلام
موالیان السلام احمد مختار سلام علیکم
چه کربلا ست امروز چه پر بلاست امروز
سر حسین مظلوم از تن جداست امروز
عزاعزاست امروز روز عزاست امروز
مهدی صاحب الزمان، صاحب عزاست امروز
قابل توجه است که این اشعار را مداحان به گونه ای می خوانند که در ذهن و
دید حاضران صحنه واقعی کربلا را تداعی و اشک از چشمان همگان جاری می شود.
صحنه ای بسیار حزین و غمبار می باشد.
پس از پایان کار و به هنگام برگشت هیأتهای عزادار، شعر زیر را بعنوان خداحافظی قرائت می کنند:
ای همسفر زینب رفتیم خداحافظ ای زینب غمگسار رفتیم خداحافظ
و هیأت های میزبان نیز اشعار زیر را برای خداحافظی هیأتهای مهمان می خوانند:
ای شیعیان مرتضی خدا نگهدارتان
زنجیر زنان با وفا خدا نگهدار تان
ای شیعیان مرتضی خدا به همراه تان
موالیان با وفا خدا به همراه تان
اهل عزا خدا نگهدارتان
اهل عزا خدانگهدارتان
شب عاشورا عده ای از مردان کهنسال و ملامسلک به اتفاق سایر افراد روستاها
اعم از جوانان و نوجوانان و میانسالان به پاس احترام بیدارباشی حضرت امام
حسین (ع) و یاران و خاندان با وفایش که در بیخوابی بسر بردند، شب را تا
اذان صبح در داخل مساجد با قرائت قرآن و نوحه خوانی و مرثیه سرایی بیدار می
مانند و بعد از اذان صبح عاشورا، و ادای فریضه نماز صبح و عزاداران شب
زنده دار شب عاشورا، کار برپایی مراسم عزاداری صبح عاشورا، را از داخل مسجد
آغاز و در روستاهایی که بقعه متبرکه وجود دارد، عزاداران با پاهای برهنه
از مسجد خارج شده و سینه زنان و سر زنان به سوی بقعه متبرکه روستا حرکت و
با سینه زنی و نوحه سرایی، و با دور زدن بقعه با همان حالت مرثیه خوانی و
سینه زنی که تا سپیدی روز ادامه دارد به عزاداری می پردازند، که مجدداً با
همان حالت عزاداری به سوی داخل مساجد باز می گردند. که این کار را به زبان
تالشی «صبه عزا» گویند.
لازم به یادآوری است اشعار و ملودیهایی را که توسط مداحان اهل بیت (ع) در
برگزاری مراسم عزاداری صبح عاشورا که مراسمی بسیار محزون و ویژه می باشد،
برای همخوانی سینه زنان، خوانده می شود به این شرح است:
ای ذوالجناح همراه بیا پس کوحسینم در کجاست
ای مسلمانان صبح عاشوراست ای مسلمانان یوم عاشوراست
ای صبح صادق ز افق سرمزن سرمزن آتش غم بر دل حیدر مزن سر مزن
این صبح عزاست یا رسوالله کربلا غوغاست یا رسول الله
شاه دین تنهاست یا رسول الله
امروز، روز عاشورا یا عید قربان است
و الی آخر ...
در مناطق مختلف تالش بنا به یک رسم دیرینه هر ساله تعدادی از اهالی دامدار
روستاها پس از بازگشت از مراسم عزاداری شب عاشورا، با شیری را که در روز
قبل از دامهایشان دوشیده و جمع آوری کرده اند، به نیت نذری دادن آش شیر
برنج (3) تهیه می کنند و توسط اعضای خانواده با همان ظرفهای قدیمی که آش
شیر برنج را در آنها درست کرده اند و به زبان تالشی به آن ها «شیره
واپاتیل» یا «شیره وا قزون» می گویند، برای پذیرایی عزادارانی که بعنوان شب
زنده داران، شب عاشورا را در مساجد مانده اند و در صبح عاشورا بعد از اذان
صبح و ادای فریضه نماز به عزاداری صبح عاشورا می پردازند به مساجد می برند
تا عزاداران شب زنده دار، شب عاشورا و سایرین را پذیرایی نمایند.
مراسم عزاداری شب شام غریبان عاشورای حسینی در روستاهای تالش بزرگ:
حوالی غروب شام غریبان که ماتم و عزا همه جا را فرا گرفته است به یاد
اسیری و غریبی اطفال و خاندان ابی عبدالله، سرور و سالار شهیدان، هیأتهای
عزادار، حوالی غروب روز عاشورا، به همراه زنان، دختران و پسران جوان و
نوجوان و مردان محلات و روستاها به ویژه افراد سینه و زنجیرزن همراه مداحان
با روشن کردن مشعلهای قدیمی و یا فانوس بدست که روشنایی بخش داخل و محوطه
مساجد نیز می باشند، با خواندن اشعاری چون:
امشب به صحرا بیکفن جسم شهیدان است/ زینب پریشان است/شام غریبان/ زینب عزادار است/والی آخر ...
وارد محوطه های اهالی محل می شوند که اهالی خانه ها نیز ضمن همدردی با شام غریبان و با اطفال به
اسارت رفته حضرت امام حسین(ع)، هدایایی اعم از نقدی و غیره، به هیأتهای عزادار تقدیم می کنند که
یادآور دوران اسیری و اسارت این خاندان بزرگ را در اذهان تداعی می کند.
از جمله برنامه های رایجی را که بصورت سنتی در روز عاشورا در جوار بقاع
متبرکه و بر روی قبور و اهل قبرستان از سوی قاریان محلی و ملاهای قدیمی
صورت می گیرد، قرائت قرآن کریم است که این قاریان
بزرگوار عمدتاً از سادات جلیل القدر می باشند.
این ملاهای محلی یا همان قاریان محترم قرآن با بدست گرفتن این کتاب
آسمانی، و به ویژه بنا به درخواست انبوه مردم که با هیأتهای عزاداری وارد
قبرستانها می شوند و در کنار مزار از دنیا رفتگانشان می نشینند و آیاتی از
سوره های مبارک این کلام خدا را به منظور آمرزش اموات و رحمت و مغفرت ارواح
اهل قبور قرائت و در پایان فاتحه ای نثار روحشان می کنند.
البته مردم و عزاداران حسینی نیز بصورت داوطلبانه مبالغی به این قاریان بزرگوار اهدا وپرداخت می کنند.
اتفاقات بسیار زیبایی که در ماههای محرم و صفر در نواحی و مناطق مختلف
تالش می افتد این است که پسران و دخترانی که در این دو ماه مقّدس متولد می
شوند علاوه بر نامهای محرم و صفر، در نامگذاریهای
تازه متولدین از اسامی بزرگواران خاندان عصمت و طهارت همچون نام حضرت امام
حسین (ع) و حضرت زین العابدین (ع)، حضرت ابوالفضل (ع) و حضرت علی اکبر،
حضرت قاسم و حضرت علی اصغر(ع ) و یاران و سایر خاندان حضرت اباعبدالله و
همچنین از اسماء مبارک حضرت محمّدبن عبدالله (ص) پیامبر عظیم الشان جهان
اسلام و حضرت امام حسن و حضرت امام رضا (ع) استفاده می شود و برای کسانی
دختر باشند اسامی مبارک خانمهای بزرگوار خاندان عصمت و طهارت همچون حضرت
زینب (س)، حضرت سکینه (س)، حضرت رقیه (س) و حضرت معصومه (س) و حضرت زهرا
(س) و امثالهم استفاده می کنند.
پِِِزِِِرَه = به پیراهنهایی که به وقت سینه زنی و زنجیر زنی در ماه محرم برتن می کنند، گفته می شود.
پیراهن های سینه زنی، پیراهنهای بلندی هستند بصورت سرتاسری که استفاده از
آن ها در گذشته های نه چندان دور نیز مرسوم بوده است و ساختار ظاهری آن
نیز به این صورت بوده که قسمت جلوی و پشت شانه های آن را خالی می گذارند که
از ناحیه گلو دارای یک دکمه می باشد و بعد از پوشیدن، آن را به یقه محکم
می کردند.
این پیراهن مخصوص ماه محرم می باشد و فقط در سینه زنی ها آن را می
پوشند، و در آن بدن سینه زنان از ناحیه سینه و پُشت شانه ها کُلاً لُخت و
بیرون از پیراهن قرار داشت که به زبان تالشی به این پیراهن «پِزِرَه» می
گویند.
به زبان تالشی به اربعین حسینی، چلم امام، گویند که در شب و روز اربعین
حسینی نیز مراسم سینه زنی و مداحی و روضه خوانی در مساجد منطقه برپا می
شود.
ضرب المثلی نیز در خصوص ماه محرم در فرهنگ مردم تالش وجود دارد که مضمون آن به شرح ذیل می باشد:
تا محرم به پایه لنت بر یزیدَه
ترجمه: تا محرم برقرار و برپا است یزید مورد لعن همگان قرار دارد.
کاربرد: این ضرب المثل را برای کسانی به کار می برند که: بخاطر عملکرد بدشان همیشه مورد سرزنش دیگران قرار دارند.
«مرثیه پایان ماه محرم، مرثیه آخرین شب»
«تالشی»
حسین جان زمین سخته، آسمون، دورهَ کا بوشوم
حسین جان زمین سفت و آسمان دور است به کجا پناه ببرم.
چمه چِم، اشته، واسی، زار و گریانَه کا بوشوم
چشمهایم بخاطر مظلومیت شما گریان است به کجا بروم
د چِمم خشک آبَه هَدَه بَرمسه کرد مه
اشک چشمهایم خشک شده اند آنقدر که گریه کرده ام
یاله دنیاکو چرا غم، چمه میمونه حسین جان
در این دنیا بزرگ چرا فقط اشک و غم و ماتم مهمان خانه ام است ای حسین.
ماه خون ماه محرم خداحافظ/ حضرت عباس خداحافظ
منبر و قرآن خدا حافظ / حضرت کلثوم خداحافظ
اهل عزادار خدا حافظ /
اکبر جوان خداحافظ / مسجد و مداح خداحافظ
اصغر عطشان خداحافظ / ماه محرم خداحافظ
جمله پریشان خداحافظ / پارچه مشکی خداحافظ
جمله وفادار خداحافظ / زینب بی یار خداحافظ
شاه شهیدان خدا حافظ / قاسم حسن خداحافظ
ای شه عطشان خداحافظ/ای شیعیان حیدر خداحافظ
وعده به سال دیگر
پی نوشت:
1- اشعار موصوف از فولکلوریک تالش و سینه به سینه به ما رسیده است.
2- اقتباس از کتاب «تالشنامه» اثر استاد حاج سید نهضت حسینی نژاد پونلی.
3- به زبان تالشی به آن «شیره وا» گویند که بی شک یکی از خوشمزه ترین و بی نظیرترین خوراکیها و غذاهای سنتی تالشها و سایر نقاط نیز محسوب می شود.
4- با تشکر از همکاری آقایان: رضا رضانژاد لیپایی، مرتضی خورسندی تاسکوهی، کرمعلی آذری وشمه سرایی، زین العابدین فرج زاده، علی شیرعلی نیا، محمد علی شیرعلی نیا، سید بهمن صفوی میرمحله فرزند مرحوم آقا سید عبداله، غلامرضا مرادی مشهور به شرئ، مشهدی چراغعلی اسکندری طاسکوهی، حاج منوچهر اسکندری طاسکوهی، عیسی علیجانی پورحسینی، ناصر قلی فتحی وشمه سرایی، سید مهدی صفوی، سید فیاض صفوی فرزند مرحوم آقا سید محسن، حاج سید نصراله فاطمی معروف به حاجی میری، علی عزیزی، هادی شهبازی چپه زادی، مسلم شهبازی چپه زادی، نازعلی نوروزی، باباعلی شیردل، علی صالحی و یوسف رضایی، فریبرز هژبر درخانه