پایگاه خبری و تحلیلی ماسال

سایت ماسال نیوز

اینجا یک پایگاه موقت برای سایت ماسال نیوز و انتشار حواشی اخبار پایگاه خبری تحلیلی ماسال است

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۶ بهمن ۹۳، ۱۴:۳۵ - مهدیه
    :(
  • ۴ آذر ۹۳، ۲۳:۱۶ - s.s
    [ki

شنبه, ۵ مهر ۱۳۹۳، ۰۵:۵۷ ب.ظ

۰

یادداشت های یک طلبه شهید

شنبه, ۵ مهر ۱۳۹۳، ۰۵:۵۷ ب.ظ
حمدالله، طلبه خوش ذوق شهید ماسالی، یک ویژگی خاص دارد و آن این است که بعد از پذیرش قطعنامه در عملیات مرصاد و در جنگ با منافین به شهادت رسیده است.
شهید حمدالله یوسفیان

زندگی نامه شهید


شهید «حمدالله یوسفیان» در نهم تیرماه سال 1345 در یک خانواده مذهبی در  روستای گیلوان خلخال متولد شد. دوران کودکی را در گیلوان سپری کرد و پس از کلاس پنجم ابتدایی رهسپار شهر ماسال در استان گیلان گردید و دیپلم خود را در رشته تجربی در ماسال اخذ کرد.

 وی پس از گذراندن تحصیلات دبیرستانی رای تحصیل علوم  اسلامی رهسپار حوزه علمیه قم شده و در مدرسه  علمیه رسول اکرم(ص) مشغول تحصیل گردید. شهید حمدالله یوسفیان از ابتداء زندگیش با محبت اهل بیت علیهم  السلام تربیت یافت و علاقه خاصی به امام زمان(عج) داشت  و از همان کودکی چیزهایی در این رابطه یادداشت می کرد و از جمله شعری سرود که یکی از اشعارش در آن زمان  در یکی از مجلات چاپ شد.

شهید حمدالله یوسفیان دارای  هوش و استعداد سرشاری بود. خوب درس می خواند و در  کنار درس به تهذیب نفس می پرداخت.

وی در سال 1361 بارها به عنوان بسیجی به جبهه رفته بود. بعد از اخذ دیپلم وارد حوزه علمیه قم گردید و مقدمات علوم دینی را در موسسه رسول اکرم(ص) به  پایان رساندو مشغول درس اصول فقه و لمعه بود. وی در  گرما گرم درس تا صدای «هل من ناصر» حضرت امام خمینی سلام الله علیه را شنید برای بار دیگر محفل دروس را رها کرد و کوله بار رسالت را برداشت و در پنجم مرداد ماه سال 67 در نبرد مرصاد حاضر شد و و در کرند غرب به ملکوتیان پیوست.    

فرازی از وصیت نامه
خداوندا اکنون که قلم بردست گرفته و میخواهم مطالبی را بعنوان ادای وظیفه باشد بنویسم به من توانایی نوشتن و قدرت فکر عنایت فرما.  خداوندا اکنون که فرشتگانت حاضر و ناظر بر نوشته من حقیر هستند گناهانم را ببخش و بیامرز. خداوندا اگر چه من بنده خوبی برایت نبودم و خود را نشناختم و همیشه نافرمانی ترا کردم اما این بار لطفت چون همیشه شامل حال این حقیر سر پا تقصیر میگردد و مرا به دیار هستی می کشاند این جهان جای ماندن نیست بلکه همه ما ماکنان موقت این جهان هستیم و روزی باید این کوله بار مسئولیت را به منزل مقصود رساند و به سوی او الله سیر کرد.

تجربیات تبلیغی شهید یوسفیان:

شهید حمدالله یوسفیان بخشی از تجریبات تبلیغی خود را نیز در دفترچه یادداشتش اینگونه نوشته بود:

 برادرانی که سوال می کنند بعضی جواب را می دانند و می خواهند دیگران متوجه شوند - بعضی ها با سوال کردن می خواهند امتحان کنند که طرف مقابل می داند یا نه - بعضی ها سوال می کنند و جواب را نمی دانند یا می داننند از ما سوال می کنند - باید با برادران در برخورد اول خیلی گرم گرفت - در دفعه اول نباید تذکرات را در صحبت داد . - در صحبت کردن باید از کلمات تکراری پر هیز کرد - در ارائه مطالب باید آنها را دسته بندی کرد و ارائه نمود - در صحبت باید اخلاص داشت و به اهل بیت متوسل شد . - حدیث های مناسب با جلسه باید خوانده شود بطوری که با جلسه سنخیت داشته باشد . والسلام .


یادداشت طلبه شهید گیلانی درباره نحوه سخنرانی

شهید حمد الله یوسفیان در یکی از اردو های تابستانی در زمان جنگ با جمعی از دانش آموزان شرکت نموده بود و قرار بر این بود که هر روز برای آنها درباره مسائل تعلیم و تربیت سخنرانی کند در پایان اردو در دفتر یادداشت کوچک خود درباره سخنرانی کردن مطالب زیر را یادداشت نموده بود که عبارتند از:

«-شخص صحبت کننده باید با نشاط باشد
- قبل از صحبت توجه به اهل بیت و توسلی داشته باشد
 - در صحبت کردن خطبه طولانی خوانده نشود و  صحبت ها را طولانی نکند
- از بچه ها بپرسد که خسته نشده اند یا نه.
- در بین صحبت ها گاهی سوالاتی را مطرح کند
- کسانی که به سوالات پاسخ میدهند برای آنها جایزه تعیین کند
  در برخورد اول به همه سلام کند و با عده ای در حد امکان مصافحه کند
- در سطح آنها صحبت کند
- از امثال و داستانهای بانشاط استفاده نماید
 - عفت کلام را مراعات کند
- برای تفهیم هر مسئله، اول مسئله گفته شود و خود مسئله با آن تطبیق گردد.
 والسلام»

خاطره جالب مادر شهید:
 وقتی که حمد الله از جبهه به خانه می آمد لحظات بیکاری خود را در گوشه ای از اتاق سپری می کرد و هرگز نماز شب او قضا نمی رفت روزی در اتاق را باز کردم متوجه شدم که در گوشه اتاق با کمال تواضع مشغول نماز خواندن است بلا فاصله نمازش را به پایان می رساند و به آرامی چهار زانو در مقابل من قرار می گرفت و شروع به صحبت کردن می نمود و یا اینکه در حال قرآن خواندن بود بلافاصله قرآن را کنار می گذاشت که من متوجه نشوم که او مشغول مستحبات است و از شرمندگی در را می بستم تا مزاحم لحظات خوب او نشوم .


انتهای پیام/


                                                          
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۷/۰۵
ماسال نیوز

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی